ما آدمها فکر میکنیم همیشه باید دانشمندا و نابغه ها باید از زندگیشون بنویسن و چاپش کنن. در صورتی که زندگی تک تک ما ارزش داره. یکی مثه من دوست داشتم مامانم اهل نوشتن بود از سیر تا پیاز زندگیش رو مینوشت و من میخوندمش. میفهمیدم چطور شب رو به روز رسونده و روز رو به شب. با اینکه فقط یه زن معمولیه. به خودم میگم من بنویسم و بمونه برای آینده بچه هام.
مگه میشه آدم یه عمر زندگی رو با همه تلخ و شیرینی هاش پشت سر بگذاره و حرفی برای زدن نداشته باشه. یه کار گر معمولی سراسر زندگیش رمز و رازه. سراسر تجربه است. سراسر فهم و شعوره. حداقل یه زندگی ساده و پاک داره که این روزا کم گیر میاد و گمشده امروز آدمی همین زندگی های معصومانه است با تمام ترش و شیرین هاش. حالا خدا کنه همت کنم مرتب و روزانه بنویسم.
درباره این سایت